روایتی از قرینه ترین کوچه پایتخت
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۱۷۹۳۶
در قلب پایتخت کوچههایی ساخته شده که قصهای فراتر از بنای چند سنگ و آجر دارد. تاریخچهای که پشت این کوچهها وجود دارد نیز از جمله دلایل دلبستگی ساکنان به آن منطقه است.
به گزارش برنا، با توجه به این که قدم به قدم در خیابان حافظ بیانگر روایت و داستان متفاوتی از گذشته است؛ شهرت کوچه «لولاگر» هم مثل باقی جاذبههای دیدنی پایتخت، سر به فلک کشید و به ثبت ملی رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قرینگی، از اصلیترین دلایل محبوبیت این کوچه است؛ دلیل دوم آن به حضور قدیمیترین پیتزافروشی تهران در این کوچه برمی گردد که کماکان فعالیت دارد و گذر زمان، طعم پیتزاهای دهه ۴۰ «پیتزا داوود» را از بین نبرده است.
منظور از قرینگی این کوچه، کاری است که محمدباقر لولاگر در سال ۱۳۱۷ به رسم امانت داری از برادر خود که در برلین به فروش فرش مشغول بود، به جا آورد. محمدباقر لولاگر که فرزند یک خانواده متمول شناخته میشد، این کوچه را که تا امروز محل سکونت نسل اندر نسل لولاگرها بوده، با شراکت برادر خود ساخت و برای این که در غیاب برادرش حق و انصاف را زیر پا نگذارد، زمین را از وسط تقسیم کرد وخود مالک نیمی از آن شد و نیم دیگر را به نام برادر خود زد.
داستان این کوچه از جایی جالب میشود که محمدباقر هر آنچه که در سمت راست کوچه برای خود ساخت، در سمت چپ کوچه نیز برای برادر خود ایجاد کرد؛ این قضیه فقط شامل در و پنجره و ساختمان نمیشود و حتی تعداد درختان کوچه را نیز در بر میگیرد.
ساخت و ساز این کوچه به کمک استاد حسن بنا انجام شده و هنوز حیات خود را دارد.
کوچه لولاگر صرفاً یک کوچه طویل با معماری قرینه نیست؛ بلکه در انتهای این کوچه، ۶۳ سال است که قدیمیترین پیتزا فروشی تهران جا خوش کرده است؛ به عبارت دیگر اگر کوچه لولاگر را با اسم و قرینگی نشناسند، با پیتزا داوود حتماً به خاطر خواهند آورد که ظاهر قدیمی و نوستالژی خود را در گذار تکنولوژی حفظ کرده است.
این کوچه که بیش از ۹۰ سال عمر دارد، از طریق ایستگاه متروی تئاتر شهر در تقاطع خط سه و چهار و ایستگاه متروی فردوسی در خط چهار قابل دسترسی است. البته بعد از مترو حدود ۱۵ دقیقه پیاده روی با خط ۱۱ تا این کوچه قرینه قدیمی راه است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل برادر خود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۱۷۹۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستان،حسرت ما و جام جهانی
تیمی که در اولین حضورش در جام ملتها مسافر جام جهانی شد. تیم ملی افغانستان برای ما مهم بود؛ چون معماری آن کاملاً ایرانی بود و تمام سنگهای گرانقیمت آن از دل خاک پرگهر خراسان بیرون کشیده شده بود. مجید مرتضایی و حمید معصومیان در تایلند کاری کردند کارستان.
آنها از کوچهپسکوچههای مشهد جواهراتی را برای تزئین تیم ملی افغانستان جمع کردند که سالها در بستر بیتوجهی خاک میخوردند. حقیقت این است که افغانستان خسته از سالها جور و ستم امروز به فرزندانی که در این خاک رشد کردهاند میبالد و این هنر مردان ایرانی بود که غرور جریحهدار شده افغانها را به دست خودشان التیام بخشیدند.
صعود افغانستان به جام جهانی نشان داد خراسان بزرگ چقدر در بازیکنسازی و مربیسازی ظرفیت و توانایی دارد و چقدر مدیران ورزش و البته مسئولان رده بالا در حق جوانان این شهر با تصمیمهای عجیب جفا کردهاند. واقعیت تلخ ماجرا این است که علاوه بر تیم ملی افغانستان هنوز هم میتوان تیم ملی دیگری از دل شمالشرق ساخت و به جام جهانی فوتسال فرستاد.
در فوتبال هم البته که همین است. اگر درایت و دوراندیشی در ورزش خراسان بود، امروز نباید شاهد جولان تیمهایی چون خوشه طلایی ساوه در مخمل استادیومهای مشهد میبودیم. مشهد هنوز هزاران مرتضایی و معصومیان دارد و هنوز میتوان از دل آن با هنر مدیریت صحیح چند تیم فوتبال و فوتسال باشگاهی در حد آسیا سبز کرد. افسوس که در تمام این سالها استعدادهای شگرف این خطه در آتش جنگهای سیاسی – مدیریتی سوختند و امروز جز تلی از ناکامی و حسرت برای ورزش مشهد باقی نمانده است.
آمار میگوید قهرمان جام ملتهای آسیا مشهد بود.علاوه بر احسان اصولی به عنوان رئییس کمیته فوتسال فدراسیون، تیم ملی ایران چند بازیکن مشهدی و تیم ملی افغانستان سه مربی مشهدی داشت و شاکله اصلیاش را بازیکنان قد کشیده در کوچهپسکوچه های گلشهر مشهد تشکیل میدادند. پس صعود افغانستان باید تلنگری جدی باشد برای آنها که خودشان را به خواب زدهاند و بیدار هم نمیشوند.
محمدجواد رستمزاده